بچه جان! آخه تو چرا الکی خودتو اذیت می کنی؟ ژرشین بلاگ در حال تغییره و من نمی ئونم چرا لینکای من که قبلا الفبایی بودن به هم ریختن. باور کن همینه فقط. اگه دقت کنی می بینی که جای بقیه اسما هم عوض شده. خوب باشی.
درسته وبلاگ مال توست ولی باید کامنت منو پابلیش میکردی گیس و گیس کشی هم نیست صحبت از دزدیه اگه پاکش نکردی لطفا پابلیشش کن
تازه از این کارتم ناراحت شدم
۱.من شرمنده اما نمیتونم پابلیشش کنم تا سر در نیارم از قضیه من نمیفهمم منظورت از دزدی چیه اصلا کلمه ی اشتباهی رو داری به کار میبری ببین تو یه دوستی برام و من دوست ندارم دوستم اینطوری راجع به کسی که خاطرش بی نهایت برام عزیزه حرف بزنه لطفا منظورتو برام توضیح بده.من گمون میکنم سو تفاهمی پیش اومده برات.بگو چی اذیتت کرده،منم قول میدم در حدی که بدونم و بتونم توضیح بدم برات...اکی؟ناراحت هم نشو از من...شاید هنوز منو نمیشناسی...شاید که نه حتما...ولی من خوب اینجوریم دیگه
درسته دیگه دماغا کش نمیاد فرشتهةای مهربون هم نیستن که بیان و معجزه کنن ولی الانشم میشه ازین کوک شدگی لذت برد. یه جورایی همش یه سناریوئه که باید بازیش کرد و بهتره با لذت بازیش کرد. اینکه یه ابر غم و بدبینی برای همیشه جلوی چشای آدم یا آدم کوکیا رو بگیره چیزیو حل نمیکنه. یه جملهای هست که میگه وقتی شرایط بر وفق مراد نیست باید زاویهی دید رو عوض کرد. بهش فکر کردی که یه جور دیگه نگاه کنی؟ بازیه جالبیه اگه به جایی نرسید میتونی دوباره بگی این کوکها وقاعن مسخرست! اوه اوه!من اصلن قصد نصیحت و اینا ندارم ها! اومدم با دوستم حرف بزنم. حواست که هست؟
یه دوست خوبی دارم. یه رفیقی که ازونا که با دنیا نمیشه عوضش کرد اونم دنیاش زیاد خوب نیست براش همیشه میگه که تو کوچهی ما هم یه روز عروسی میشه! تو کوچهی شما هم میشه دیگه لابد نه؟
خب وقتی یکی طعم چیزی رو چشید در هزار توی این طعمها گم می شود و تمام حواس پنجگانه و ده گانه اش بر باد خواهد رفت فک کنم حواست به هم ریخته نازنین! :) مزه شیرینی توی هزار توی حواس گم شده یا مزه تلخی وصال خاطرت رو آزرده؟ :) سخت نگیر دنیا همینه گاهی فقط فرصت یه مزه چشیدن رو داری ازش استفاده کردی همین و بس مزش ته زبونت تا توک زبونت چی بهش می گن؟ همون جا مونده نه؟
سلام
خیلی قشنگ بود شعرت...
آدم رو به فکر وا میداره...
موفق باشی
ارزشش به همینه
تو ام چه کارای عجیب قریبی می کنی مادر!D:
بچه جان! آخه تو چرا الکی خودتو اذیت می کنی؟
ژرشین بلاگ در حال تغییره و من نمی ئونم چرا لینکای من که قبلا الفبایی بودن به هم ریختن. باور کن همینه فقط. اگه دقت کنی می بینی که جای بقیه اسما هم عوض شده.
خوب باشی.
ما که نفهمیدیم !!!
...سلام . صبح عید بخیر...مخلص آبجی فاطمه...مخلص دلنگرانی های پاکش....
درسته وبلاگ مال توست
ولی باید کامنت منو پابلیش میکردی گیس و گیس کشی هم نیست صحبت از دزدیه
اگه پاکش نکردی لطفا پابلیشش کن
تازه از این کارتم ناراحت شدم
۱.من شرمنده اما نمیتونم پابلیشش کنم تا سر در نیارم از قضیه
من نمیفهمم منظورت از دزدی چیه
اصلا کلمه ی اشتباهی رو داری به کار میبری
ببین تو یه دوستی برام و من دوست ندارم دوستم اینطوری راجع به کسی که خاطرش بی نهایت برام عزیزه حرف بزنه
لطفا منظورتو برام توضیح بده.من گمون میکنم سو تفاهمی پیش اومده برات.بگو چی اذیتت کرده،منم قول میدم در حدی که بدونم و بتونم توضیح بدم برات...اکی؟ناراحت هم نشو از من...شاید هنوز منو نمیشناسی...شاید که نه حتما...ولی من خوب اینجوریم دیگه
در هزار توی اغوشت تو را ....گاهی از شدت نداشتنت توهم می اید سراغم .....
درسته دیگه دماغا کش نمیاد فرشتهةای مهربون هم نیستن که بیان و معجزه کنن ولی الانشم میشه ازین کوک شدگی لذت برد. یه جورایی همش یه سناریوئه که باید بازیش کرد و بهتره با لذت بازیش کرد. اینکه یه ابر غم و بدبینی برای همیشه جلوی چشای آدم یا آدم کوکیا رو بگیره چیزیو حل نمیکنه. یه جملهای هست که میگه وقتی شرایط بر وفق مراد نیست باید زاویهی دید رو عوض کرد. بهش فکر کردی که یه جور دیگه نگاه کنی؟ بازیه جالبیه اگه به جایی نرسید میتونی دوباره بگی این کوکها وقاعن مسخرست! اوه اوه!من اصلن قصد نصیحت و اینا ندارم ها! اومدم با دوستم حرف بزنم. حواست که هست؟
.......فکر نمی کنی یک داداش نگران آبجی اش میشه؟کجایی؟
....نگران می شوم وقتی فاطمه نمی نویسد...
یه دوست خوبی دارم. یه رفیقی که ازونا که با دنیا نمیشه عوضش کرد اونم دنیاش زیاد خوب نیست براش همیشه میگه که تو کوچهی ما هم یه روز عروسی میشه! تو کوچهی شما هم میشه دیگه لابد نه؟
خوش به حالش
خب وقتی یکی طعم چیزی رو چشید در هزار توی این طعمها گم می شود
و تمام حواس پنجگانه و ده گانه اش بر باد خواهد رفت
فک کنم حواست به هم ریخته نازنین! :)
مزه شیرینی توی هزار توی حواس گم شده یا مزه تلخی وصال خاطرت رو آزرده؟
:)
سخت نگیر
دنیا همینه گاهی فقط فرصت یه مزه چشیدن رو داری
ازش استفاده کردی
همین و بس
مزش ته زبونت تا توک زبونت چی بهش می گن؟ همون جا مونده نه؟
روزهای زیادی ست که این شعر را با صدای ناظری گوش می دهم، کی زنده رها کند که بازم بینی