مثلا بنویسم خاک بر سر این زندگی کوفت لعنتی که تویش

آدمی که فکر میکند،یا اصلا جور دیگری فکر میکند،تامین ندارد؟
مثلا بنویسم گل بگیرند مملکتی را که تویش "زن بودن"

یعنی جنگیدن حتی برای حرمت نام؟

تن و روح که بماند...

یعنی کشیدن بار تحقیر از دیروز به امروز و از امروز به فردا؟

مثلا بنویسم به قول الهام لجن بگیرند دنیایی را که

تستسترون و استروژن معیار خوب و بدش باشند؟

تا خرخره توی گندابه ی حماقت فرو رفته اند همه ی شان...همه ی شان...

سرسره ی زندگی همه ی مان یخ زده نعیمه جان...همه ی مان...

 

نه نعیمه جان...

این حرفها را دیگر نمینویسم...

این حرفها مال آدمیست که کوتاه آمده باشد...

من و تو کوتاه که نمی آییم هیچ،بلند هم میشویم...

اصلا به کوری چشم تنگ همه ی شان بلند تر هم میشویم...

"قد میکشیم و بودنمان را میکشیم به رخ دنیا،

خودمان را میکوبیم توی سرش"،

"زن بودنمان"را

"زایایی مان" را

"آفرینندگی مان"را

"درکمان را از هستی" 

و "نزدیک تر بودنمان را به معنی آفرینش"؛

با همین جثه های نحیف و دستهای کوچک

 

از خودخواهی لعنتیشان است که هی میگویند عیدی نخر...

عیدی که نخری یعنی عید هم نیاید...

عید هم که نشود؛آخر توی این سیاه زمستان مگر تنابنده ای قد میکشد

و بزرگ میشود اصلا؟

به باور من،تنها راه باقی مانده برایمان همین است که هی عیدی بخریم،

عیدی بخریم،عیدی بخریم،آنقدر که عیدمان شود و یخ های لعنتی باز شوند...
گور بابای همه ی شان دختر جان...

گور بابای همه ی شان...
بقول آذر؛ "این جا اسمش دنیاست و دنیا از روز اول جای امنی نبود"

پس بخند و عیدیت را بخر دخترک
عیدمان هم میشود یک روز

عیدمان هم میشود یک روز

 

ps:

تو را من چشم در راهم؛

شباهنگام...

سپیده دمان...

دستهای ارغوانیت را...

نظرات 11 + ارسال نظر
رضا دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:04 ق.ظ http://azad313blogfa.com

سلام!نبودم چهار روزی اما به یاد شما بودم ذیاد مخصوصا در لحظه های ناب اشک...دعا کردم فاطمه خوب خوب و خوبتر شود خیلی وقت ها برایت دعا می کنم آبجی فاطمه

سرخ دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:27 ق.ظ http://sorkh.blogsky.com

همیشه عزیزی و ناموس ( مقدس )

فاطمه دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:47 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com/

سلام
باهات کاملا موافقم.
کسایی که اینجور موضعا رو می گیرن اولین چیزی که اثبات می کنن احساس ضعفشونه.
یه زن کافیه زن باشه .اگه زن باشه نیازی نداره چیزی رو اثبات کنه.
یا حق

رضا دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:04 ب.ظ http://azad313blogfa.com

...حالا من نگران شدم...کجایی فاطمه؟

محمد حسن آزاده دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:03 ب.ظ http://mizan34.blogfa.com

الان عازم سفرم
سر فرصت عمیق می خوانم و به حسابش می رسم
یا علی

من دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:50 ب.ظ

با این تیکه خیلی موافقم


"قد میکشیم و بودنمان را میکشیم به رخ دنیا،

خودمان را میکوبیم توی سرش"،

"زن بودنمان"را

"زایایی مان" را

"آفرینندگی مان"را

"درکمان را از هستی"

و "نزدیک تر بودنمان را به معنی آفرینش"؛

با همین جثه های نحیف و دستهای کوچک


کلی کیفور می شوی وقتی خودت را و قد کشیدنت را به رخ کسانی می کشی که اصلا نمی دانند یا نمی خواهند بدانند که تو هستی. همین هایی که اتفاقا فکر می کنند مردیشان سندی بر آدمیتشان است و کلی هم ادعا دارند و دست آخر زندگی شان راه که نگاه می کنی جز گند زدن کاری نکرده اند. گند زده اند به هر چی زندگی ست. اصلا همه را از زندگی سیر کرده اند.

منظورم از بی نشونی رد پات بود دخترک...
مثل سایه؟
باور کن بودنتو...باشه؟

بید مجنون دوشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:35 ب.ظ http://from2008.blogsky.com

سلام
فکر می کنی که چون دختری یا زنی باید خودت را ثابت کنی نه عزیز من !
توی این مملکت هر کسی را به بهانه ای بسته اند (ببخشید) پای آخوری!
فکر می کنی ما که به اصطلاح مرد هستیم همینجوری که قد می کشیم جامعه میاید یهویی دور سرمان می گردد و قبولمان می کند یعنی ما که به اصطلاح مرد شدیم مبارزه نمیکنیم ؟ نه عزیز من خلاف به عرض رساندند! تو یا الهام یا نعیمه یا آذر یعنی اینقدر از ماجرا پرت مانده اید که نمی بینید ؟ شوهر کرده ها به شوهر هایشان و نکرده ها به برادر هایشان کمی عمیق تر نگاه کنند !
چرا هر وقت می آیند خانه سه گرمه هایشان در هم است یعنی اینقدر متکبرندکه دیگر تو و خانواده از آن بیرونی ها که توی کوچه بازارند از شما برایش ارجح ترند ؟
به آنچه که ایمان داری اینگونه نیست اگر در ظاهر برای آنها نیشش را تا بنا گوش باز میکند در باطن اگر اجازه دهند پاره پاره اش می کند از اینکه این آدم بنا به قانون آفسایدی که رعایت نشده است حق او را بالا کشیده است !
نه عزیزم ما هم به سختی و شاید هم شدیدتر از شما داریم برای اثبات خودمان تلاش میکنیم تنها فرقی که شاید باشد این است که این مبارزه را برای ما به حساب سرشتمان گذاشته اند ولی برای شما نه!
شما تازه میخواهید چیزی را بدست بیاورید که اگر نداشته باشید هم کسی به شما خرده نمی گیرد چون چیزی نویی که میخواید از این به بعد داشته باشید تا حالا نداشتید و چیزی نشده ولی جنس مذکر چی ؟ خدایی اگه نتونه اونی رو که براش تلاش کرده به دست بیاره فکر می کنی چی میشه ؟ ولی انصافا خود تو تا حالا چن بار به خیلی از جنس مذکرها توی دلت از بابت بی لیاقتی (که نمود ظاهری عدم موفقیت در این مملکت متمدن! به هر دلیل ممکن می باشد ) تف و لعنت فرستاده ای ؟ آیا واقعا همه آنها به معنای واقعی بی لیاقت بوده اند ؟یک جور دیگر مطرح میکنم تاحالا چند بار شده توی فامیل یا در و همسایه ، خودت یا خانواده گلایه کرده باشند که فلانی پسر خوبیه ولی حیف به جایی که باید نرسید ! یا فلانی لیاقتش بیشتر از این حرفا بود ولی حق شو خوردن !فلانی داشت فلان کارو می کرد ولی یه نامرد پارتی بازی کرد و ....
و هزار هزار از اینهاکه خودت اگه فکر کرده باشی بهتر ازمن میتونی ببینی
فقط مشکل اینه که شما از یه جنبه داری به ماجرا نگاه می کنی شما داری مارو (جنس مخالف )رو مانع پیشرفت خودت می بینی شما داری ما رو .....
خدایی از کدوم پیشرفتت پدر یابرادرت ناراحت شدن ؟از دانشگاه رفتنت ؟از سر کار رفتنت ؟از آزادی روابطت؟ از نوع به روز شدن عقاید و پوشش و برخورد هات ؟از چی چیت ناراحت شدن؟ همه پدر یا برادر تو و الهام و نعیمه و آذرن!
اگه می بینی که زمینه بروز لیاقتت خیلی نامساعده یا غیر ممکنه اون از یه چیز دیگه اس!
به قول یه ضرب المثل ترکی :وقتیکه زمین سفته گاو از گاو می رنجه ( کنایه از گاوای گاو آهن و خیش وقت شخم زدنه ) ضرب المثل قبیحیه ولی واقعیته


حالا شمام قد بکشید
شمام زن بودنتونو به رخ دنیا بکشین
شما زایندگی تونو ، آفرینندگی تونو به رخ دنیا بکشین
تا کور شود هر آنچه نتواند دید!

اینو نگم می ترکم
خوش به حال ps
بلافاصله بعد از فوران احساساتی اینجوری ، داری از به انتظار بودنش حرف میزنی
اگه یه آدمه واقعی باشه واقعا خوش به حالش

بید مجنون سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:18 ق.ظ http://from2008.blogsky.com

از خیابون گذشتن و نگذشتن تو ربطی به مخالفت جامعه راجع به پیشفت جنس تو نداره اشتباه نکن این دو مساله از هم جدان درسته که شبیهن !
تو شوهرت (چه حالا داشته باشی و چه بعدا) چه زنی رو بیشتر دوس داره ؟ به زن امل و بی فکر و دهن بین و ظاهر نگر یا یه زن روشنفکر و بافکرو باشعور که هیچی رو بدون دلیل منطقی قبول نمی کنه حتی اگه مثلا اون مساله رو لباس دین و مذهب پوشونده باشن ؟کودومش؟
پدر و برادرت چی ؟
دختر یا خواهر دهن بین و بیفکر دوس دارن یا با شعور و با فکر؟

این سوالی هم که گفتی یه مساله دیگه اس و خودتم میدونی که آب از کجای این چشمه گل آلوده و چرا؟ خودت میدونی که چرا نباید بتونی از خیابون راحت بگذری ؟چه حالا توی بهترین نقطه شهر باشی یا نباشی!

من سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:36 ق.ظ

بودنم را باور کرده‌ام. خیلی وقت است. فقط دوست دارم در دنیایی که آدمها سایه‌اند من هم همان سایه بمانم.

آسمان وانیلی سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:05 ب.ظ http://vanilasky.wordpress.com/

آدم از این همه زنانگی یه جوریش میشه

رضا سه‌شنبه 2 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:51 ب.ظ http://azad313blogfa.com

به دل نگیر ۲۰ عدد کثرت است یعنی فراوان منتظرم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد