Pc.I مو دیفرگ میکنم
چند تا فایله،گفته بودی سرچ کنمشون واسه ات...
چقدر وقته اینجا دارن خاک میخورن؟
چقدر روز گذشته؟چقدر سال؟
-چقدر وقته ندیدمت خدایا؟-
.IIاینباکس گوشی قدیمیم فوله...sms جدید نمیگیره...
خط TCIام قطعه...
همه شاکی شدن...حتی بابا...چرا وصلش نمیکنی؟
صدام در نمی یاد...
-خطی که "نازنین مریم" زنگ نخوره باهاش منو میترسونه-
III.کمد میزمو مرتب میکنم...
صفحه های کتابت توی کمدمه...
خدایا چه جوری گذشت اونهمه روز،
سریع،با عجله،پر شتاب،پر هیاهو...
تابستون بود
هوا گرم بود
نفس تو داغ تر
من میسوختم توی تب
پیشونیم نبض میزد
و صورتم قرمز میشد مدام...
ترجمه،
بهانه ی خوبی بود برای پنهان کردن دلتنگی...
هر 5 دقیقه یه بار؛
الو...
و من که عاشق" نازنین مریم" بودم،
و تو که عاشق "نازنین مریم" بودی؛
-جان مریم...چشماتو وا کن،منو صدا کن...
اخماتو وا کن خانوم خانوما...
مال منی از پیشم نرو-
من که مال تو موندم...از پیشت نرفتم...
-پس تو چرا نیستی اینجا؛پیش من؟-
. IVبارانو میگیرم توی بغلم،تنگ
چنگ میندازم توی موهاش
نگاهم میکنه
درد میپیچه تو سینه ام...
باران گرسنه است
صدا میپیچه توی سرم...
صدای باران نیست
بچه ام دیگه جیغ نمیزنه
بیتاب نیست
آرومه
زل میزنه بهم،
با چشای سبز...
-زل زدم بهش،
عاشق چشاش شدم
با اون نگاه معصومش...
از جلوی ویترین رد شدیم
واستادم جلوی آب نما
تو اومدی
با یه جعبه ی بزرگ تو دستت
سرتو آوردی زیر گوشم؛
تولدت مبارک عروسک کوچولو
جیغ کشیدم
خندیدم
گفتم اسمش؟
مکث کردی؛
"باران"
گفتم چه خوشگله
گفتی چه خوشگلی...-
بارانو میچسبونم به سینه ام،تنگ
زل میزنه بهم
با چشای سبز
لبهاش خشکه،
سینه ی من خشک تر...
صدا هنوز توی سرمه
باران نیست
بچه ام دیگه جیغ نمیزنه
بیتاب نیست
آرومه
منم دیگه زار نمیزنم
آرومم
آرومیم
هردومون
-من و باران؛دخترت-
خیلی وقته دم نمی یاریم
ساکتیم،
لبهامون خشکه
تشنه ایم...
و آب نیست
هوا هم نیست
گل بنفشه 5 پر مدتهاست پژمرده
و دل من روزهاست،هفته هاست،ماههاست،سالهاست شاید
که؛تنگ شده برایت بسیار...
"غم دوریت چنان پیرم کرد..."
صدا هنوز توی سرمه...
صدای خندیدن توست
گریه کردنت
آواز خوندنت
زمزمه کردنت
صدای توست توی سرم لعنتی
وروجک آقای نجار...
غلط کردم گفتنت با اون لهجه ی مضحک
من اما خنده ام نمیگیره
ریسه نمیرم دیگه...
حالم خوب نیست "لعنتی دوست داشتنی"
V. و من منتظرم
همچنان منتظر
میفهمی که؟
چشم به آسمان
شاید اتفاقی بیفتد...
ps برای لیلا:
تو رو خدا دعوا نکن باهام...
خوب میشم
خوبم
فقط؛
دستای کوچولوتو گیومه میکنی برام؟
سلام
عالی بود
واقعا قطعه نابی بود حال کردم
تنهایی توی این قطعه موج می زند
امیدوارم که این فقط یه قطعه باشه و نه چیز دیگه ای توی مایه های حقیقت
خداییش سوز جمله هاش دلمو داش آتیش می زد
گفتم که کاش فقط یه قطعه باشه
موفق باشی و شاد
راستی
خوشحال می شم به منم یه سری بزنید
من تازه امروز وبلاگ باز کردم راهنمایی هاتون می تونه خیلی کمکم کنه
from2008.blogsky.com
.............
سلام
چی بگم به قول خودت دیگر کلام نمی گنجد در.............
................................
.....
آن روزها اگر به خانه ی دلی میرفت ... مرا خبر می کرد ...
شاید من دیگر آ من نیستم
شاید من مرده ام برای دیگران ...
شاید نباید ...
...
انتظاری نیست بانو ، انتظاری نیست ...
...
می شود همچون همیشه تنها بود ، شاید حتی تنها تر
...
قبلا بهت داده بودم ، برات سند می کنم
یا علی
سلام
به روز شد
یا علی
بیا برای رسیدن به آرامش نام نزدیکترین کسان خویش را به یاد آوریم....
...
(شاید خدا ما را سبکسر آفریده - در صورتی نو، باز هم خر آفریده...)
هستیم دخترجان، هستیم
گیرم با چندروز غیبت
سلام
(( خداوندا سرنوشت مرا خیر بنویس، تقدیری مبارک که آنچه تو زود
می خواهی من دیر نخواهم و خیری که تو دیر می خواهی من زود
نخواهم. )) دکتر علی شریعتی
یا حق