"تشنگی مفرط را که میدانی یعنی چه ؟
بعد یک نفر بیاید ، یک پارچه ی خیس بکشد روی لبت ،
که بعدش بماند برای بعد ،
میفهمی که ؟
سوغات سفرت ، باشد کور سوئی در این بیغوله ی سکوت و تاریکی
که سوز زمستانش استخوان تنهائیم را می ترکاند..."

تو شاعری...

همین حرف را به کسی گفتم

خیلی روز پیش

خیلی سال پیش شاید...

و سفر شروع شد

از همان روز

سفر بی سوغات را میگویم،

میفهمی که؟

و پیر شدم از آن روز کذایی

بسیار پیر...

گیرم صورتم را با چهارده ساله ها اشتباه میگیرند آدمها

هنوز!

...

حالا دوباره میگویم

برای تو میگویم

برای تو؛

تو شاعری،

و من این را خوب میفهمم

بو میکشم

گیرم فقط یک IP ساده را

خون خون را میکشد

میدانی که

و رگهای متسع شده ات

چشمهای خالی ام را مست میکنند

گواهش همین مانیتور پر از لک انگشتهام

چشمهایم سو سو میزند

دو دو میزنند دنبال جمله هایت...

تو شاعری

و من این را خوب میفهمم

بو میکشم 

رد پای تو را،

میان اینهمه شلوغی...

گیرم فقط یک IP ساده

و دوست دارم؛

گیجی عطرش را

منگی اش را

خماری اش را

و توک دماغم که تیر می کشد غالبا

و چشمهایم که تار میشوند حتما

و کلمه ها که گم میشوند آن میان...

من دوست دارم

این قصه را،

قصه ی شاعر بودن تو

وخیلی های دیگر...

و  باز خواهم گفت

به تو

و آن خیلی ها؛

تو شاعری

و من این را خوب میفهمم...

گیرم؛

تشنه باشم زیاد
بعد یک نفر بیاید ،

یک پارچه ی خیس بکشد روی لبم ،
که بعدش بماند برای بعد

و بعد هیچوقت نیاید دیگر...

گیرم؛

با کلامی ، تنها با کلامی یکدانه ،
به جائی 

نیاید

هیچ کس
آرام ، تند ،

داغ و سرد...

 

ps برای فرجام:

نمیدونی آبجی کوچیکه بودن چه کیفی داره داداشی جونم

 
نظرات 7 + ارسال نظر
سرخ چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:38 ب.ظ http://www.sorkh.blogsky.com

ممنون دختر عموی گلم.
عید تو هم مبارک.
عید کامل شدنمان و تمام شدن خدا. دین و نعمت

لی لی چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:53 ب.ظ

بلند بالا
برهنه و یگانه
...
شعر!

پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:02 ق.ظ

ممنون از زحمت بسیار بزرگی که کشیده بودی. و اون کامنت پر و پیمون.

نقطه سر خط پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:18 ق.ظ http://bodayekochak.blogfa.com

سلام بانو
زیبا بود ...
امدم تا این زیباترین پیوندهای تاریخ را تبریک گویم
این جاودانه ترین عهد زمین و آسمان را ...
این شاد ترین عید را ...
غدیر مبارک
.............
p.s : میتوان از سرشارترین چشمه آب نوشید
آبی به رنگ پیوند با خدا
این را نیز امتحان کن
شاید سیرابت کند
.............
یا علی

صلیب نقره ای جمعه 7 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.sillvercross.persianblog.ir

شکوه ظهور تو هنوز پرچم توفیق بر نیفراشته است و خورشید جمالت هنوز دیباى زرین خود را بر زمستان جان ما نگسترده است، اما مهتاب انتظار در شب هاى غیبت ‏سوسو زنان چراغ دل هاى ماست...عیدتون مبارک.

رضا شنبه 8 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:01 ق.ظ http://azad313blogfa.com

سلام و عید مبارک....

شوریده یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:03 ب.ظ http://faghat-khodam.blogsky.com

سلام

خیلی شعر جالبی بود:)....

خوشحال میشم به من هم سری بزنی

موفق باشید......شوریده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد